شهید دوم / جون بن ابی مالک ( غلام سیاه )
جون بن ابی مالک یکی ازهمراهان امام حسین درروزعاشورا بود.
جون اهل نوبه بود و در زمان امام علی (ع) برده بودکه امام علی(ع) او را به یکصد و پنجاه دینارخریده وزمانی که ابوذرغفاری (به دستورعثمان به ربذه تبعید شد) او را به ابوذر بخشید و با ابوذر به ربذه رفت وتا وقتی ابوذروفات یافت باهمه ی سختی ها درآن بیابان کنارش ماند بعد به مدینه بازگشت درخدمت امام علی(ع)وسپس نزد فرزندش امام حسن(ع) وپس ازآن همراه امام حسین(ع)شد و به همراه امام به کربلا آمد.
او برده ی سیاه چهره ای بودکه روزعاشورا نزدامام (ع)آمد و برای مبارزه اجازه خواست.
امام حسین(ع)فرمود : تومجبورنیستی به جنگ بروی، تو برای
عافیت همراه ما آمده ای، خود را به زحمت مینداز...
جون گفت: من در راحتی باشم ودرسختی شما را تنها بگذارم؟!!
بخدا سوگند هر چندکه بوی بدن من بد و نژاد من رفیع نیست ولی امام بزرگواری چون شما بوی مراخوش وبدنم را مطهر و روی مراسفیدمی کند و به بهشتم مژده می دهد! بخداسوگندکه ازشما جدا نگردم تا خون سیاه من با خون شریف شما آمیخته گردد! بعد شجاعانه شروع به جنگ کرد و بیست و پنج نفر از دشمنان را به قتل رساند تاا ینکه به شهادت رسید.
امام حسین(ع) بربالین او حاضرشد وگفت: خدایا! روی او را سپید و بوی اوراخوش واو را با نیکان محشورکن وبا محمدوآل محمد معاشرگردان.
ازامام باقر(ع)روایت شدکه: بعد از واقعه عاشورا هرکسی کشته ی خود را از میدان بیرون می برد و به خاک می سپرد،اما جون کسی رانداشت تا او را از میدان بیرون برد! به همین جهت پیکرپاره پاره ی او را پس ازده روزدیدند درحالی که بوی عطرومشک از بدنش به مشام می رسید.
ناگهان دید سپید است و حسین بوسیدش....
خدارا شکر رنگ لباس غم ارباب به رنگ تن توست....
- ۹۲/۰۸/۱۶
خدا خیرت بده
یا حق